صلح در لغت به معنای توافق، آشتی و سازش کردن است. در ماده ۷۵۲ قانون مدنی هم آمده است: صلح ممکن است یا در مورد رفع تنازع موجود و یا حلوگیری از رفع تنازع احتمالی یا در مورد معامله و غیر آن واقع می شود. و در این مقاله از موسسه حقوقی در اصفهان کمک گرفتیم تا با عقد صلح و شرایط صحت آن بیشتر آشنا شویم.
فهرست موضوعات ( برای مطالعه هر عنوان روی آن کلیک کنید)
انواع عقد صلح
در عالم حقوق، صلح دو معنا دارد:
- اول: صلح، عقدی است که با توافق دو طرف آن، یک رابطه حقوقی را ایجاد می کنند یا از بین می برند. مثلاً شخصی مالک سه دانگ از یک زمین و دیگری مالک سه دانگ دیگر آن زمین است. اگر با گذشت زمان دو طرف تصمیم به فروش بگیرند، می توانند به جای قرارداد فروش با مشتری قرارداد صلح ببندید و همان نتیجه و اثری که فروش بدست می آمد را داشته باشند؛ مثال دیگر این که الف تصمیم دارد خانه خود را بدون تعیین مدت به ب اجاره دهد اما چون تعیین مدت در اجاره ضروری است و فقدان آن باعث باطل شدن اجاره می شود، الف خانه خود را به ب صلح می کند و با این شرایط ب امکان استفاده از منافع خانه را بدون تعیین مدت داشته باشد. به بیان دیگر این صلح، همان معامله خرید و فروش یا اجاره است که ضوابط و قواعد این قراردادها را ندارد.
- دوم: صلح دعوای موجود یعنی دو نفر با هم بر سر موضوعی دعوا و اختلاف دارند بطور مثال الف می گوید که ب پنج میلیون تومان به او بدهکار است اما ب معتقد است مبلغ سه میلیون تومان بدهکار است النهایه هردو بر مبلغ چهار میلیون تومان با هم صلح می کنند که ب این مبلغ را به الف بپردازد. گاهی نیز صلح در مقام دعوای احتمالی در آینده است به این معنا که دوطرف قرارداد اکنون با هم اختلاف یا بحثی ندارند اما این احتمال وجود دارد که در آینده پیدا کنند و بر همین اساس، در ابتدای قرارداد با توافق هم صلح می کنند.
اگر صلح برای رفع تنازع و پایان بخشیدن به دعوا باشد تابع احکام قانون مدنی و قواعد عمومی قراردادهاست و اگر در مقام معامله باشد نمی توان بر حسب ماهیت عمل حقوقی انجام شده قواعد یکی از عقود معین را در خصوص طرفین اجرا کرد.
در آغاز صلح وسیله ای برای حل اختلافات و دعوای موجود، استفاده می شده است و به تدریج برای انجام معاملات و مبادلات مورد استفاده قرار گرفته است.
قانون گذار برای جلوگیری از سوءاستفاده اشخاص از عنوان صلح، به قصد آن ها و ماهیت عملی که انجام می دهند بیشتر از عنوان معامله اهمیت می دهد و احکام معامله ای را که صلح به جای آن واقع شده است را جاری می کند.
ارکان عقد صلح
ارکان عقد صلح به سه دسته تقسیم می شود :
- مُصالح: مصالح شخصی است که مالش را به عنوان صلح به دیگری می دهد .
- متصالح: متصالح کسی است که مال را از طریق صلح قبول می کند یا می پذیرد.
- مال الصلح: پول یا مالی که در برابر پذیرش صلح پرداخت می شود، مال الصلح گفته می شود . البته صلح می تواند به صورت رایگان نیز واقع شود.
صلح از عقود معین است و همچون دیگر عقود باید شرایط اساسی ماده ۱۹۰ قانون مدنی را که اهلیت طرفین، قصد و رضای آنان، معین بودن موضوع و جهت مشروع در صورت تصریح است را داشته باشد. به موجب ماده ۷۵۳ قانون مدنی، «برای صحت صلح، طرفین باید اهلیت معامله و تصرف در مورد صلح را داشته باشند.»
اهلیت معامله در این ماده یعنی عاقل، بالغ و رشید بودن طرفین است و اهلیت تصرف یعنی اختیار تصرف در مورد صلح را داشته باشد در نتیجه، شخص ورشکسته و مرتهن (کسی که قبول رهن میکند) این اهلیت را ندارند. پس صلحی که مجنون و صغیر غیرممیز(کودکی که توانایی تشخیص خوب و بد یا سود و زیان خود را ندارد) انجام می دهد باطل است، اما صلح سفیه و صغیرممیز (کودکی که میتواند خوب و بد را ازهم تشخیص بدهد) با اجازه ولی یا سرپرست او، معتبر خواهد بود.
ماده ۷۵۴ قانون مدنی تصریح کرده است «هر صلح نافذ است، جز صلح به امری که غیر مشروع باشد.» صلح جزو تعهدات است و مطابق ماده ۲۱۵ قانون مدنی، مورد معامله باید دارای مالیت و منفعت عقلایی مشروع باشد. و همانطور هم که اشاره کردیم جهت عقد صلح به موجب ماده ۱۹۰ قانون مدنی باید مشروعیت داشته باشد؛ پس اگر عقد صلح با جهت نامشروع منعقد شود مثلاً، منافع قمارخانهای به مدت معینی مورد صلح قرار گیرد، این صلح باطل است. در صلح علم اجمالی به موضوع کفایت می کند؛ با این شرط که سرانجام به علم کامل تبدیل شود.
صلح؛ عقدی لازم
هنگامی که صلح در مقام واقعی خود بکار رود و دعوایی را پایان بخشد عقدی است لازم که قابل فسخ نیست مگر در موارد تخلف شرط یا شرط خیار.
ماده ۷۶۱ قانون مدنی نیز همین مسئله را شرح می دهد: صلحی که در مورد تنازع یا مبنی بر تسامح باشد قاطع بین طرفین است و هیچ یک نمی توانند آن را فسخ کنند، اگرچه به ادعای غبن باشد، مگر در صورت تخلف شرط یا اشتراط خیار.
حتی اگر صلحی در مقام عقود جایز منعقد شده باشد مثل صلح بلاعوض که در موقعیت عقد هبه قرار دارد اما بر خلاف عقد هبه است و پس از تشکیل آن هیچ یک از طرفین امکان فسخ آن را ندارند، مگر از طریق یکی از خیارات و یا اقاله.
جهت اخذ اطلاعات بیشتر در این خصوص و دیگر مسائل حقوقی باید با وکیل متخصص مشورت کنید.مشاوره حقوقی سایت اصفهان این امکان را برای شما فراهم کرده است که با بهره گیری از تجربیات وکیل پایه یک به پاسخ سوالات حقوقی خود برسید.
شرایط صحت عقد صلح
عقد صلح همچون دیگر عقود باید شرایطی برای صحیح واقع شدن داشته باشد که یکی دو مورد مختصراً اشاره کردیم در فوق حالا موارد بیشتری را نام می بریم:
- طرفین دارای اهلیت (رشد، عقل و بلوغ) باشند و منظور از آن، هم اهلیت در معامله و هم اهلیت در تصرف است.
- صلح کردن بر امر غیرمشروع سبب بطلان است؛ همچون شخصی که به سبب عقد صلح، حلالی را حرام یا حرامی را حلال کند. مثلا صلح جهت نوشیدن شراب که در اسلام چنین صلحی حرام است.
- انعقاد عقد صلح جهت فرار از دین، باطل است، چون منعقد کردن این صلح باعث ورود خسارت به طلبکاران می شود و به لعت آن که جهت چنین عقدی باطل است، عقد صلح نیز باطل می شود.
- صلح کردن بر امر باطل هم باطل است. مثالاً اگر دو نفر زمین مواتی ( زمینی که مالک ندارد و آباد نیست) را با هم معامله کنند و در این معامله با اختلاف میان خود مواجه شوند و قصد کنند این اختلاف را به صلح خاتمه دهند، این صلی باطل است چون اساس اختلاف یعنی معامله زمین موات باطل است.
- اموال دولتی قابلیت مصالحه ندارد به این علت که در عقد صلح، مورد صلح باید در مالکیت مطلق شخصی که می خواهد مالش را صلح کند باشد.
موارد بطلان عقد صلح
ماده ٧۶٢ قانون مدنی بیان می کند: «اگر در طرف مصالحه و یا مورد صلح اشتباهی واقع شده باشد صلح باطل است.» که البته باید توجه کرد که اشتباه در شخص طرف معامله هنگامی باعث بطلان عقد می شود که شخصیت طرف علت عمده عقد باشد و همچنین اشتباه در مورد صلح وقتی سبب بطلان می شود که اشتباه راجع به «خود موضوع معامله» یعنی اوصاف اساسی آن باشد. مطابق ماده ٧۶٣ قانون مدنی: «صلح به اکراه نافذ نیست.» و همچنین مطابق ماده ۷۶۴ قانون مدنی: «تدلیس در صلح موجب خیار فسخ است.»
ماده ٧۶۵ قانون مدنی نیز تصریح کرده است که: «صلح دعوی مبتنی بر معامله باطله باطل است ولی صلح دعوی ناشی از بطلان معامله صحیح است.» قسمت اول ماده به این معناست که اگر دو نفر تصور کنند بیعی صحیح است و بر مبنای آن اختلافات احتمالی خود را باهم صلح کنند و بهداً محرز شود این عقد بیع اساساً باطل بوده است، دراین شرایط صلح مبتنی بر آن معامله نیز باطل خواهد بود چون صلح جنبه تبعی و فرعی دارد، یعنی صلح مبتنی بر معامله باطله در حقیقت، صلح بدون موضوع است و صلح بدون موضوع نیز آنطور که ماده ۷۶۷ قانون مدنی تصریح کرده است باطل است.«اگر بعد از صلح معلوم گردد که موضوع صلح منتفی بوده است صلح باطل است»
بر اساس قسمت دوم ماده ٧۶۵ اگر بطلان معامله ای روشن و محرز نباشد و شخصی ادعای بطلان آن را کند دیگری انکار کند آن را و آن را با صلح خاتمه دهند، این صلح صحیح است.
برابر ماده ۷۶۶ قانون مدنی: «اگر طرفین به طور کلی تمام دعاوی واقعیه و فرضیه خود را به صلح خاتمه داده باشند، کلیه دعاوی داخل در صلح محسوب است اکر چه منشاء دعوی در حین صلح معلوم نباشد، مگر اینکه صلح بر حسب قرائن شامل آن نگردد.»
جهت آشنایی بیشتر با شرایط صحت عقد صلح و موارد عقد صلح می توانید با وکلای خبره سایت وکیل اصفهان که از تجربه و سابقه خوبی برخوردار هستند مطابق راه های مندرج در سایت بصورت حضوری و غیرحضوری ارتباط برقرار کنید.
با سلام و عرض ادب استاد اگر عقد جعاله را بعنواندعقد صلح قلمداد کنند ایا قرار داد صلح باطل است یا خیر
با سلام و عرض ادب استاد اگر عقد جعاله را بعنواندعقد صلح قلمداد کنند ایا قرار داد صلح باطل است یا خیراگر امکان دارد متن قرار داد بفرستم سپاسگزارم